آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره
آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید
آخرین کلمات یک مهندس کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم
آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید
آخرین کلمات یک مهندس کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم
No comments:
Post a Comment