!ای! ر ... دم به این زندگی

Thursday, June 21, 2012




اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه

▪ He looks at me Left Left!
چپ چپ نگاه میکنه!
▪ I die for your height and top!
قربونه قد وبالات!
▪ Ate my head!
سرمو خورد!
▪ He has grown a tail!
دم در آورده!
▪ On my eyes!
به روی چشمم!
▪ Light up my homework!
تکلیف منو روشن کن!
▪ Don;t hit yourself into left Ali Street!
خودت رو به کوچه علی چپ نزن!
▪ To my death?!
مرگ من؟!
▪ I ate the ground and my father came out!
خوردم زمین، پدرم در اومد!
▪ Take away the person that washes your dead body!
مرده شورتو رو ببرن!
▪ Pull your carpet out of the water!
گلیمتو رو از آب بکش!
▪ I;ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes!
انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!
▪ His/Her donkey passed over the bridge!
خرش از پل گذشته!
▪ What kind of dirt should I put on my head?!
چه خاکی به سرم بریزم؟!
▪ The neighbors chicken is a goose!
مرغ همسایه غازه!
▪ Marriage is an uncut watermelon!
ازدواج هندونه ای نبریده است!
▪ Happiness has been hitting you under the belly!
خوشی زده زیر دلت!
▪ Don;t drop worms!
کرم نریز
آرزوی دختراااااااا =)))))


Wednesday, June 20, 2012


ماجرای اصفهانی


اصفهانيه داشته توي اتوبان با سرعت ۱۸۰ كيلومتر در ساعت مي رفته
كه پليس با دوربينش شكارش مي كنه و ماشينشو متوقف مي كنه.
پليسه مياد كنار ماشينو ميگه: گواهينامه و كارت ماشينو بدين .
اصفهانيه ميگه: من گواهينامه ندارم. اين ماشينم مالي من نيست.
كارتا ايناشم پيشي من نيست. من صَحَبي ماشينا كشتم آ جنازشا انداختم
تو صندق عقب. حالاوَم داشتم ميرفتم از مرز فرار كونم، شوما منا گرفتين .
پليسه كه حسابي حيرت زده شده بوده بيسيم ميزنه به فرمانده اش و عين
قضيه رو تعريف مي كنه و درخواست كمك مي كنه. فرمانده اش هم ميگه
تو كاري نكن من خودم دارم ميام .
فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل ميرسونه و به راننده اصفهاني ميگه:
آقا گواهينامه؟ اصفهانيه گواهينامه اش رو از تو جيبش در مياره ميده به فرمانده.
فرمانده ميگه: كارت ماشين؟ اصفهانيه كارت ماشين كه به نام خودش بوده رو از
تو جيبش در مياره ميده به فرمانده. فرمانده ميگه : در صندوق عقبو باز كن..
اصفهانيه درو باز ميكنه و فرمانده ميبينه كه صندوق هم خاليه .
فرمانده كه حسابي گيج شده بوده، به اصفهانيه ميگه: پس اين مأمور ما چي ميگه؟ !
اصفهانيه ميگه: چي ميدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم ميخاد بگد من
داشتم ۱۸۰ تا سرعت ميرفتم؟
جوات (یا به روایتی جواد) کلمه‌ای قدیمی و صاحب یک فرهنگ خاص است. امکان توضیح این فرهنگ وجود نداشته و شرق شناسان و جامعه شناسان بسیاری در وصف آن سر به بیابان گذاشته اند، ولی نتوانسته‌اند تعریفی خاص برای آن بیابند. لذا ما در اینجا با ذکر یک مثال از این فرهنگ آنرا به شما معرفی می‌کنیم:

شخص جوات، دارای یک پیراهن میکروپیچ (نوع خاصی از پارچه پیج اسکن) به رنگ بنفش با یک شلوار خانواده (شلواری که آنقدر گشاد و دارای پیله (پلیسه) است که یک خانواده 12 نفری داخل آن جامیگیرد) مشکی رنگ از جنس کرپ است. کمربند چرمی با یک سگک که اندازه آن حداقل به اندازه یک پیش دستی یا نعلبکی بزرگ است. کفشهای چرمی پاشنه تخم مرغی (قیصری) که پاشنه آنرا خوابانده، بدون جوراب. دسته کلید بزرگی به اندازه تمام کلیدهای زندان اوین به کمک یک زنجیربه بند شلوارش وصل شده و در جیب شلوارش مقادیر کافی اسلحه سرد از جمله پنجه بکس، چاقو ضامن دار (دسته زنجان)، تیغ، زنجیر و ... در کنار یک عدد لنگ (دستمال یزدی) موجود است، که البته لنگ گاهی آویخته به گردن، گاهی دور دست و گاهی در جیب اوست. یقه پیراهن او حداقل تا ناف باز است و دگمه ها فقط جنبه تزئینی دارند. ضمناً یقه پیراهن کاملاً چرک بوده و تقریباً سیاه رنگ می‌باشد...ساعت سیکو 5 بر یک مچ و مچ‌بند چرمی مشکی بر مچ دیگرش دارد که زیر آن اسم مریم، لیلا، محبوبه یا اسم دختر دیگری که آخر معرفت و مرام بوده ولی نارو زده و رفته است، خالکوبی شده است. امتداد این خالکوبی گاهی به روی دست و انگشتان و ساعد و بازو هم کشیده میشود... در انگشتانش اغلب تعداد کافی انگشتر و در دستش یک تسبیح یازنجیر نازک جهت سرگرمی موجود است. اغلب ریش ستاری و سبیل، یا سبیل چخماقی دارد، و در صورتی که سبیلش تراشیده شود تا چند روز نمیتواند به راحتی تعادل خود را حفظ کند. موهای او همیشه مرتب، چرب و پشت مویش تا پائین یقه‌اش بلند می‌باشد. روی صورت و دستهای این شخص اغلب جای چند بخیه مشاهده می‌شود. یک زنجیر طلا که به آن بر حسب سلیقه یک آویز با طرح شمشیر، اسم یک دختر، یا هر چیز دیگری متصل است به گردن دارد. یک طرف سینه او قلنبه است چون در جیب پیراهنش یک پاکت سیگار خفن از جمله سیگار مگنا دارد.این قبیل افراد اگر سوار سی‌جی‌125 نباشند، اکثراً در یک دستگاه خودرو با مشخصات ذیل مشاهده می‌شوند: این خودرو اغلب یک پیکان مدل قبل از 52، بدون تصادف و رنگ خوردگی، به رنگ سبز یشمی، قرمز جگری یا پیکان جوانان لیمویی و اخیراً گاهی پیکان صفر سفید یخچالی میباشد، معروف به Full Javaad Sysytem.معمولاً کمک فنرها خوابیده و خودرو روی زمین میخزد، درها کاملاً رگلاژ و با یک اشاره کوچک بسته می‌شوند، تعداد زیادی آینه در آن کار گذاشته شده، که حد اقل آن عبارت است از: آینه‌های استاندارد خودرو، دو عدد آینه بغل محدب، یک آینه محدب عریض (50 سانتیمتری) در وسط، دو عدد آینه در طرفین داشبورد در داخل، دوعدد آینه روی گلگیرها، دوعدد آینه گرد محدب کوچک در دو گوشه بالای شیشه جلو. یک عدد کله عروسک که قبلاً داده اند منزل (عیال محترم، همسر آقای جوات!) آنرا آرایش کند آویزان است. علاوه بر این کله، اشیای زیاد دیگری نیز در این آویزگاه به چشم می‌خورد از جمله یک قرآن کوچک، انواع اشیای فلزی زینتی و اخیراً انواع بوگیر و خوشبو کننده اتومبیل. همچنین در دو طرف شیشه جلو، و سمت چپ شیشه عقب، انواع پرچمهای کوچک و تبلیغاتی شرکتهای اتومبیل‌سازی، و پرچمهای کشورهای مختلف زیر هم ردیف شده‌اند. لازم به ذکر است که تودوزی این خودرو فابریک بوده و روی آن یک روکش کرک‌دار به رنگ مشکی کشیده شده است.جلوداشبورد و قسمت داخلی دربها از جنس چوب و فابریک کارخانه‌ای می باشد. این چوبها همیشه پارافین زده، براق و تمیز هستند. در بخش داخلی دربها، جائیکه شیشه بالابر نصب شده، تمام سطح از یک نایلون محکم و بیرنگ یا آبی کمرنگ پوشیده شده و زیر آن عکسهای انواع هنرپیشه‌های هندی، راکی، آرنولد ، شکیلا، گوگوش و ... موجود است. روی درب جاسیگاری جلو(که بالای ضبط قراردارد) یک عکس عروس و داماد(عکس عروسی آقای جوات) نصب شده که اگر مرد غریبه سوار شود درب جاسیگاری را باز می کنند تا عکس اندکی رو به پائین شده و توسط نامحرم دیده نشود... کلید کوچکی روی درب داشبورد موجود است (کلید داشبورد) که یک جاکلیدی مناسب و حجیم به آن آویزان می‌باشد.سیستم صوتی این خودرو از نوع دالبی استریو می باشد. ترجیحاً سونی 56، (سونی 60 ساخت بازار مشترک و ارزان قیمت‌تر است) یا در صورت وجود امکانات مالی، یک سیستم CD CHENGER در صندوق عقب. به هر حال چهار عدد باند بزرگ (معروف به خربوزه‌ای)، دوعدد در زیر شیشه عقب و دو عدد داخل دربهای جلو، یک ساب ووفر زیر شیشه عقب، و دو عدد تویتر کوچک در دوطرف بالای شیشه جلو. در صورت امکان نوار گوپس گوپس، نواری که فقط صدای سنج از آن شنیده شود، یا جواد یساری وحمیرا گاهی داریوش و هایده و گوگوش هم شنیده شده است. دو عدد بوق بنزی و دو عدد پروژکتور بسیار قوی جلوی خودرو نصب شده است. توجه داشته باشید که شخص جوات بسیار نسبت به خودروی خود حساس و غیرتی بوده و آنرا بالاتر از ناموس خود می‌داند.
شباهت گلزار به نماینده ی مجلس افغانستان :)))


Monday, June 18, 2012

واقعاً که .
رفتار به اين خشني نديدم .
خجالت بکشيد بابا .
يه کم آدم باشيد . از پليساي ما ياد بگيريد

نوکیا 3310 !


Wednesday, June 13, 2012



فرهنگ لغات حیف نون

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی
هشتگرد : ۵
وایمکس : درنگ چرا؟
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد
البرز: عربها به « پرز » گویند
چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.
هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود
غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد
مختلف : مرگ مغزی
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن
کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت
تهرانی: تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده
زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد
کاشمری : در آرزوی ازدواج … …
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است
خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر
مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند
خلوص : خروس خونه ی علی دایی اینا
گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.
An Error : خطا در ریدن !
کلیمانجارو : علی دایی خطاب به کریم باقری: کریم اونجارو نگا
ﮐﻮﺭﺗﺎﮊ: پوﺩﺭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻳﻲ تاژ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎﻳﺎﻥ
ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ: ﻧﻠﺴﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ
ﺷﻬﺎﺏ ﺣﺴﻴﻨﻲ: ﺷﻬﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺷﺒﻬﺎﻱ ﻣﺤﺮﻡ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﻫﻮﺍﮐﺶ: ﻓﺤﺶ ﻧﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ (هوا)
ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ: (ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ)ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ

مصارف جعبه یکبار مصرف پنیر :
۱- خود پنیر
۲- قالب یخ
۳- جا قرصی
۴- جامدادی
۵ – جا ادویه
۶ – پیمونه برنج
۷ – نگهداری رب
۸ – نگهداری پیاز داغ
۹ – جا صابونی
۱۰ – کاسه حمام
۱۱ – تفاله گیر ظرف شویی
۱۲ – تحویل به بازیافت


پاره ای از اصطلاحات رایج زبان انگلیسی (طنز)

در اکثر موارد برای متوجه شدن موضوع با کلمه فارسی رو انگلیسی تصور کنید و بلعکس!!
Keyboard
چه کسی برنده شد؟
Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟
Morphine
باید بیشتر فین کنی.
MissCall
دختر نا بالغ را گویند.
Freezer
حرف مفت
Already
گند زدی به همش رفت.
Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است.
Johnny Depp
قاتل افسرده
Acer
ای آقا!
Welcome
دهن لق
Manual
من و بقیه
Large Space
به گویش اصفهانی: پس بزرگ است.
Accessible
عکس سیبیل
Refer
فر کردن مجدد مو
See you later
لات تر به نظر میای!
Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک.
Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!
Above Border
فرامرز
Insecure
این سه نابینا
Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى.
Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری
Subsystem
صاحب دستگاه
Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند
Comfortable
بفرمایید سر میز
Long time no see
دارم لونگ می‌‌پیچم، نگاه نکن!
Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است.
Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود.
Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند.
Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد
Watergate
دروازه دولاب
UNESCO
یونس کجاست؟
Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند
Damn You All
دم همتون گرم
Latino
لات بازی ممنوع
Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا
Savage Blog
ساوجبلاغ
Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج


‎!!دوره های آموزشی آقایان


توجه: به دلیل پیچیدگی و مشکل بودن موضوعات، برای هر کلاس بیش از ۸ نفر ثبت نام نمی شود

کلاس ۱
چگونه جایخی را پر می کنند؟
برگزاری به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید.
کلاس ۲
آیا دستمال توالت خود به خود عوض می شود؟
برگزاری به صورت میزگرد و بحث آزاد
کلاس ۳
مسوولیت پذیری در قبال بردن یا نبردن کیسه زباله؟
برگزاری به صورت کار عملی و گروهی
کلاس ۴
تفاوت های بنیادی بین سبد لباس های کثیف و کف زمین
برگزاری به صورت نمایش فیلم با توضیحات تکمیلی
کلاس ۵
آیا ظرف های غذا می توانند خودشان پرواز کنند و در سینک آشپزخانه فرود آیند؟
برگزاری به صورت نمایش ویدیویی
کلاس ۶
گم کردن ریموت کنترل و از دست دادن هویت
برگزاری به صورت کارگاه آموزشی همراه با گروه های پشتیبان
کلاس ۷
یادگیری چگونگی پیداکردن چیزها… ابتدا نگاه کردن به سر جایش و بعد زیر و روکردن خانه
برگزاری به صورت بحث آزاد
کلاس ۸
حفظ سلامتی… گل آوردن برای همسر سلامتی شما را به خطر نمی اندازد
برگزاری به صورت نمایش اسلاید همراه با نوار صوتی زمان: سه شنبه، یک شنبه، سه شنبه و پنج شنبه از ساعت ۱۹ تا ۲۱
کلاس ۹
مرد واقعی هنگامی که راه را گم کرد از یک نفر سوال می کند
برگزاری به صورت میزگرد و بحث آزاد
کلاس ۱۰
آیا از لحاظ ژنتیکی غیرممکن است که به هنگام پارک کردن ماشین توسط همسرتان ساکت بنشینید؟
برگزاری به صورت شبیه سازی کامپیوتری
کلاس ۱۱
تفاوت های بنیادی بین مادر و همسر
برگزاری به صورت آنلاین و نقش بازی کردن
کلاس ۱۲
حفظ آرامش به هنگام خرید کردن همسر
برگزاری به صورت تمرینات مدیتیشن و روش های تنفسی
کلاس ۱۳
مبارزه با فراموشی… به یادآوردن روز تولد، سالگردها و سایر تاریخ های مهم
برگزاری به صورت جلسات شوک درمانی
کلاس ۱۴
اجاق گاز چیست و چگونه استفاده می شود؟
برگزاری به صورت نمایش زنده

Wednesday, June 6, 2012



میخاره خب =))



داف چيست ؟  
داف يك حرفه زنانه است كه چند سالي است در ايران باب شده. براي داف شدن شما نيازي به تحصيلات عالي دانشگاهي نداريد. يك فوق ديپلم يا يك ليسانس كفايت مي كند. احتمال اينكه شما با تحصيلات بالاتر از ليسانس داف شويد بشدت سقوط كرده و شيوعش در ميان دانشجويان دكترا و پست داك نزديك به صفر است. براي داف شدن شما بايد زياد فكر نكنيد، اگر از شما پرسيدند مثلا اكبر گنجي كيست يا فرق سازمان ملل با يا شوراي امنيت چيست مثل گوسفند نگاه كنيد. آخرين كتابي كه خوانده ايد ماكزيمم ترجمه گيتي خوشدل باشد. هفته اي دوبار كافي شاپ برويد، دوبار دانشگاه، دوبار رستوران، دو پارتي، دوبار كارواش ماشين و دوبار آرايشگاه.سالي دوبار موبايلتان را عوض كنيد، دوبار دوست پسرتان را عوض كنيد، دوبار با پدر و مادرتان قهر كنيد. و هرگز به آينده خودتان و كشور خودتان فكر نكنيد،و هر كس هم كه از اين لوس بازي ها در آورد به او نگاه عاقل اندرسفيه بياندازيد. و از همه مهمتر هرگز كار نكنيد. پدر ومادرتان چشمشان چهارتا شما را پس انداخته اند حالا هم بايد خرجتان را بدهند. سعی کنید زیاد خواستگار داشته باشید مخصوصا از کشورهای ترجیحا اروپایی. ظاهر مهمترین چیز در داف شدن هست از دست بند ها گردند بند ها انگشتر هایی که جدیدا در بازار زیاد شده زیاد استفاده کنید.مهم نیست طلا و ... نیستند. اما بقیه این تصور را خواهند کرد از پوشیدن لباس های ساده جدا خوداری کنید واگر از پارچه های با طرح گل من گلی استفاده کنید بهتر است خندیدن زیاد با صدای بلند تاثیر زیادی در این امر داره حتما دوستان خودتون رو افزایش بدید حتی اگر اینکه با هم هیچ رابطه ای ندارید ادعای صمیمی بودن کنید از ديگر مشخصات داف شدن يكي هم اينست كه آمار تفريحگاه هاي آنتاليا و دوبي را بهتر از نام چهارتا از اماكن تاريخي و فرهنگي ايران بدانيد. همچنين اگر به يك داف بگوييد من از شجريان خوشم مياد مسلمن ابروهايش درهم ميرود ولي اگر بگوييد از اين رپرها گوش ميدهم فوري گل از گلش ميشكفد انگار كه با استيو مك كويين روبرو شده. از موسیقی حتی اگر چیزی هم نمی دانید یک ساز داشته باشید ديگراينكه داف ها معمولا به چند كلاس زبان مي روند، فرانسه، آلماني، انگليسي ولي بيش از يكي دوجمله از هيچ كدام بلد نيستند. داف ها به سفر داخلي غير از شمال و كيش علاقه ندارند و معمولا دوبي را ترجيح مي دهند بخواهید که به سفرهای خارج بروید. حتی اگرهیچ وقت نشد نسخه مردانه اش يك چيزي در همين مايه هاست. به اضافه موي سيخ سيخي و باربند اسكي روي سقف ماشين و رينگ اسپرت و سيستم , شايد هم بشه كاف يا پاف خلاصه داف يه اسلنگ جا افتاده بين جوونا با معنی هم هست شايد شنيدم ريشه اش عبريه يعنی دختر ولی خوب اسلنگش اينجا معانی ديگه داره وقتی ميخوای شوخی کنی ممکنه یه پسر از دوستش بپرسه: داف ماف چه خبر اون موقع احتمالا منظور بدی نداره شايد يعنی کلا از زندگی عشقيت چه خبر يه وقتيم به رفيقش اشاره ميکنی دافا رو احتملا داری...